فکر میکنی من سعی نکردم؟
هزار بار به عکسش رو دیوار گفتم بیا دیگه،
گفتم نمیخوای برگردی؟
با صدایِ بلند و اخم بهش گفتم میخوام درِ قلبمو ببندما،نمیای؟
لامروّت لبخند زد با لبایِ از خیسی برّاقش و چشمکتحویلمون داد .
حالا شما بگو فراموشش کن
بگو از قلب و مغزت پاکش کن
شما جایِ من بودی چیکار میکردی دکتر؟
درباره این سایت